به نماز سید كه نگاه میكردم، ملائك را میدیدم كه در صفوف زیبای خویش او را به نظاره نشستهاند. رو به قبله ایستادم. اما دلم هنوز در پی تعلقات بود. گفتم: «نمیدانم, چرا من همیشه هنگام اقامه نماز حواسم پرت است.» به چشمانم خیره شد. «مواظب باش! كسی كه سرنماز حواسش جمع نباشد، در زندگی نیز حواسش اصلاً جمع نخواهد شد.» گفت و رفت. اما من مدتها در فكر ارتباط میان نماز و زندگی بودم. «نماز مهمترین چیز است، نمازت را با توجه بخوان بار دیگر خواندم, اما نماز سید مرتضی چیز دیگری بود. 1- از سخنان سید مرتضی آوینی
منبع: كتاب همسفر خورشید نوشته شده در ساعت 19:18 خاطرات شهید احمدی روشن...
ادامه مطلبما را در سایت خاطرات شهید احمدی روشن دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : badiefar بازدید : 124 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 0:30